• وبلاگ : بـــآشــگــاه پَــــرواز ..
  • يادداشت : ادامه!
  • نظرات : 10 خصوصي ، 188 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + نازي 

    اي اشك گرم آرام ببار برگونه بيمار من

    اي غم تو هم لذت ببر از اين همه آزار من

    + نازي 

    مباني كامپيوتر=آن بخش از يك سيستم راكه مي توان با چكش خرد كرد(سخت افزار)

    وآن قسمت راكه فقط ميتوان به آن فحش داد (نرم افزار) مي گويند

    + نازي 


    خونه مادر بزرگه چمن وسبزه داره

    نري توي سبزه ها مخمل تله ميذاره!!!!

    + نازي 

    منو نمي خواست

    بتي كه از منو ساخته بود مي خواست

    براي همين هروقت من خودم بودم دعوايبمان ميشد.....

    پاسخ

    به به!
    + نازي 
    بعضي ها دستشان (رو)مي شود اما(رويشان)‌كم نميشود چقدر زياد هستن اين بعضي ها!!!!!!
    + نازي 

    هاني جون چرا پيام هامونو نمي درجي

    توام؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ

    الان همشونو درجيدم عزيزم!
    + نازي 
    اين زخم ها نمك كم داشت كه پاشيدي؟؟؟؟...
    پاسخ

    به به به!
    + نازي 

    ذهنم فلج ميشود

    .

    .

    .

    وقتي مي خوانمت و تو حتي نمي گويي جانم....

    پاسخ

    بله...
    + نازي 


    در جواب كساني كه وقتي دستتوميكني توي دماغت ميگن(داري شماره فلاني رو ميگيري؟)بايد فورا دستتو دربياري وبگي بيا باتو كار داره!!!!!!!!!

    پاسخ

    ههههههههههههههههههههههي ههههههههههههخ هي هي ههه هخ هههههههخ هههه!
    + طناز 

    چند اعتراف خنده دار پسران (حتما بخوانيد)

    * اعتراف مي کنم پسر همسايمون دوتا سي دي از ويديوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببينم. اون هم گفت به شرط اينکه يه سي دي جديد بدي. من هم که هيچي نداشتم رو يه سي دي الکي نوشتم کشتي راني در کوهستان و بهش گفتم اين فيلم رو هيچ جا ندارن. خيلي خوبه! خلاصه خيلي تعريف کردم اون دوتا سي دي رو ازش گرفتم ...

    * چند شب قبل خواب ديدم از کنار فلکه شهرداري با موتور يه تيکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسيدم از شانس بد ما ديدم پليس ها وايسادن ميگن ايست ايست! ما هم همون وسط خيابون وايساديم. حالا مونده بوديم يه دنده بزنيم فرار کنيم يا موتور رو بديم تحويل شون! خواستم فرار کنم ديدم به سربازه گفت شليک کن!!! خلاصه آخرش موتور رو گرفتن. حالا حتما ميگين اين چه ربطي به اعتراف کردن داره؟ آخه بعد از اين خواب بدون اينکه حواسم باشه همه اين ها يه خواب بوده، نيم ساعتي رو تخت داشتم فکر مي کردم که حالا جريمه و دردسر آزاد کردن موتور به کنار، فردا با چي برم دانشگاه؟!

    * اعتراف مي کنم يه بار توي ويندوز 98 دستم خورد چند تا شورت کات پاک شد. بلد نبودم چيکار کنم. دل چرکي شدم ويندوزو پاک کردم دوباره نصب کردم!

    * اعتراف مي کنم يکي از سوالات دوران کودکي من اين بود که تو جاده چرا ما هر چي از ماشين ها سبقت مي گيريم، اول نمي شيم...

    * اعتراف مي کنم تو بچگي هام يه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم يه عالمه حشره کش زدم به خودم که بميرم ... وصيت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگيرن!

    * اعتراف مي کنم که بچه بودم يه کارتون نشون مي داد که مورچه زيره فيله يه سوزن مي زاره و فيله ميره هوا. منم زير يه بنده خدايي سوزن گذاشتم که بره هوا، جيغ زد ولي متاسفانه نرفت هوا!

    * اعتراف مي کنم دو هفته قبل داشتم مي رفتم جلسه، خيلي عجله داشتم، بهترين کت و شلوارم رو پوشيده بودم. باورتون نمي شه، وقتي از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهميدم همه اين مدت با دمپايي بودم!

    * اعتراف مي کنم يه بار داشتم پشت سر يه بنده خدايي حرف مي زدم توي يه جمعي، خيلي از دستش عصباني بودم. يه کم هم غيرمنصفانه و البته بي ادبانه حرف زدم. وقتي حرفم تموم شد يکي از بچه ها گفت: ديگه چيزي نميخواي بهش بگي! گفتم: چرا، هر چي به او عوضي بگم حقشه اما همين بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاري خواهرم و عقد کردن. الان تقريبا هر شب مي بينمش، گفتم پيغامي داري بهش برسونم...

    پاسخ

    ههههههههههههههه
    + طناز 

    پاسخ

    + طناز 

    مسافرکش بدون مسافر داشته ميرفته يهو کنار خيابون يه مسافر مرد با قيافه ي مذهبي ميبينه کنار ميزنه سوارش ميکنه و مسافر صندلي جلو ميشينه يه دقيقه بعد مسافر از راننده تاکسي ميپرسه :آقا منو ميشناسي ؟
    راننده ميگه : نه
    يهو راننده واسه يه مسافر خانوم که دست تکون ميده نگه ميداره و خانومه عقب م
    يشينه مسافر مرد از راننده دوباره ميپرسه منو ميشناسي؟
    راننده
    ميگه : نه. شما ؟
    مسافر مرد ميگه : من عزرائيلم راننده ميگه : برو بابا اُسکول گير آوردي؟

    يهو خانومه از عقب به راننده ميگه :ببخشيد آقا شما دارين با کي حرف ميزنين؟
    راننده تا اينو ميشنوه ترمز ميزنه و از ترس فرار ميکنه.

    بعد زنه و مرده با هم ماشينو ميدزدن .....
    پاسخ

    آره شنيده بودمش...
    + طناز 

    روش ضايع کردن پسرا:

    توي جمعي كه يه عده پسر دارن فوتبال ميبينند ، در لحظه حساس تلويزيون رو خاموش كنيد.

    *توي جمع دانشجويي هنگام عكس گرفتن پسرا رو از كادرخارج كنيد.

    *توي يه مهموني تو چاي پسر مورد نظرتون 1قاشق نمك بريزيد.

    *اگه يه پسر با موهاي ژل زده از كنار خونه شما عبور كرد ازپنجره يه سطل آب روش بريزيد.

    *قبل از اجراي زنده خوندن يه پسر سيم ميكروفون رو قطع كنيد.

    *در جلوي پسري كه سرش خلوته از كاشت و زيبايي موهاي پسر همسايه تعريف كنيد.

    *شيشه نوشابه تان را به پسر مورد نظرتون بدين تا باز كنيد ، سپس بگين كه ميل ندارين.

    *اگه يه پسر ازتون ساعت پرسيد به ساعت نگاه كنيد و بگين عجله كن قرارات دير شده !

    *به يه پسري كه موهاش رو مدل جديد درست كرده اشاره كنيد و بلند بگين ، اين رو به برق وصل كردن ؟

    *به پسر مورد نظر يه هديه بدين ، بعد بگين اشتباه شده اين مال اون يكيه !

    *اگه سر جلسه امتحان پسري از شما تقلب خواست جواب سوال اشتباه بدين.

    *تو دانشگاه ماشين پسر مورد نظرتون رو پنچر كنيد.

    *اگه يه پسري جلوش دوستاش يه شاخه گل هديه داد ، جلوي بيني خود رو بگيرين و بگين به اين بو آلرژي دارين.

    *اگه سر كلاس يه پسري اصرار داشتكه امتحان كنسل بشه شما مصر باشين كه امتحان برگزار بشه.

    پاسخ

    ههههههههههههههههههههههههههههه
    + طناز 
    - يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد

    2ـ يک پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد.

    3ـ يه پسر خوب کمتر با اين جمله مواجه ميشود"مشتري گرامي دسترسي شما به اين سايت مقدور نمي باشد"..

    4ـ يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره.

    5ـ يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش.

    6ـ يه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون..

    7ـ يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته.

    8ـ يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه.

    9ـ يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده.

    10ـ يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:"ساعت" چند" "کي مياي" "کجا" "دير نکني يا..

    + طناز 
    يادش بخير ما که بچه بوديم ، يه دستمال کهنه اي ، لنگ ماشيني چيزي پيدا ميکردن ميذاشتن لاي پامون بقچه ميکردن تا يه هفته بعد بازش کنن الان پوشک زدن واسه بچه با خروجي هوا از هردو طرف ، 8 لايه محافظ ، ويتامينه ، همراه با عصاره مالت ، 12 ايربگ ،گيربکس اتوماتيک ,لامپ هاي زنون , کروز کنترل ، سنسور عقب ، تهويه مطبوع ، سيستم سرمايشي و گرمايشي هوشمند ، با ال سي دي و خلاصه فول آپشن ديگه ! از ال سي دي هم توشو نشون ميده ديگه لازم نيست را به را بازش کنن ...
    پاسخ

    ههههههههههههههههههههههههههههههههههخ هههههههي هخ هههي...
       1   2   3   4   5    >>    >