• وبلاگ : بـــآشــگــاه پَــــرواز ..
  • يادداشت : شعبه2افتتاح شد!
  • نظرات : 20 خصوصي ، 264 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طناز 
    اعتراف مي کنم که: من نماينده کلاسم و هفته پيش امتحان باکتري شناسي داشتيم. قبل از اومدن استاد عکس باکتري رو کاملا خنده دار رو تخته کشيدم و نوشتم بچه ها امتحان باکتريه. وسط امتحان، استاد باکتري دست گذاشت رو شونه ام و گفت: من اين شکلي ام؟ من هم هول شدم گفتم بله. ديدم مثل عقاب بهم زل زده. اومدم درستش کنم گفتم بچه ها اينجوري ميگن. فکر نکنم کسي از 8 نمره بيشتر از 3 بگيره!

    - اعتراف مي کنم که: موقع رانندگي تو ميدون داشتم مي پيچيدم که يکي خيلي بد پيچيد جلوم. منم عصباني شدم داد زدم: بيا، يهو بيا تو خيابون! هنوزم نمي دونم چي مي خواستم بارش کنم که اين رو گفتم: بنده خدا هنگ کرده بود.

    - اعتراف مي کنم که: بچه که بودم وقتي فيلم مي ديدم، همش با خودم مي گفتم چرا هرکي از جلو تير مي خوره، از پشت مي افته؟ يعني روي سمتي که تير خورده نمي افته. با خودم مي گفتم لابد نمي

    پاسخ

    ههههههه....ديروز نبودي؟!