وبلاگ :
بـــآشــگــاه پَــــرواز ..
يادداشت :
شعبه2افتتاح شد!
نظرات :
20
خصوصي ،
264
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
طناز
مرد آينده نگر
در قطار مرد جواني از همسفر سالمندش پرسيد: ساعت چند است؟
- از نگهبان بپرس
- مي بخشيد من قصد ناراحت کردن شما را نداشتم و...
-ببين جوان... اگر مودبانه جواب بدهم، سر صحبت را باز مي کني، از من مي پرس به کدام
شهر مي روم و خانه ام کجاست و چه کاره ام... وقتي بگويم چه کاره ام... خواهي گفت که
هرگز محل زندگي مرا نديده اي و من از روي ادب تو را به خانه ام دعوت مي کنم در خانه
ام دخترم را مي بيني و عاشق او مي شوي و از او خواستگاري مي کني... بگذار از همين
حالا آب پاکي روي دستت بريزم وبگويم: من نمي گذارم دخترم با مردي ازدواج کند که از
مال دنيا يک ساعت هم ندارد!