اينم متن يک چت(طنزه حتمابخونيد)هاني تونخون
پسر : سلام.خوبي؟مزاحم نيستم؟دختر: سلام. خواهش مي کنم ؟ پسر : تهران/وحيد/26 و شما؟دختر: تهران/نازنين/22پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگي!اسم مادر بزرگ منم نازنينه.دختر: مرسي!شما مجردين؟پسر: بله. شما چي؟ازدواج کردين؟دختر: نه. منم مجردم. راستي تحصيلاتتون چيه؟پسر: من فوق ليسانس مديريت از دانشگاه MIT اَمِريکا دارم. شما چي؟دختر : من فارغ التحصيل رشته گرافيک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.پسر: | wow چه عالي!واقعا از آشناييتون خوشحالم.دختر : مرسي. منم همين طور. راستي شما کجاي تهران هستين؟پسر: من بچه تجريشم. شما چي؟دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجاي تجريش مي شينين؟پسر: خيابون دربند. شما چي؟دختر : خيابون دربند؟ کجاي خيابون دربند؟پسر : خيابون دربند. خيابون…… کوچه……پلاک….شما چي؟دختر: اسم فاميلي شما چيه؟پسر: من؟ حسيني! چطور؟دختر: چي؟وحيد تويي؟ خجالت نمي کشي چت مي کني؟تو که گفتي امروز با زنت مي خواي بري قسطاي عقب مونده خونه رو بدي.!مکانيکي رو ول کردي نشستي چت مي کني؟پسر : اِ عمه ملوک شمائين؟چرا از اول نگفتين؟راستش! راستش!ديشب مي خواستم بهتون بگم امروز با فريده…. آخه مي دونين………..دختر : راستش چي؟ حالا آدرس خونه منو به آدماي توي چت ميدي؟مي دونم به فريده چي بگم!پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فريده چيزي نگين!اگه بفهمه پوستمو ميکّنه!عوضش منم به عمو فريبرز چيزي نمي گم!دختر: او و و و م خب! باشه چيزي بهش نميگم.ديگه اسم فريبرزو نياريا!راستي من بايد برم عمو فريبرزت اومد. بايپسر: باشه عمه ملوک! باي……