چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ نيكو 
يادش بخير يه برگ از درخت ميکنديم ميذاشتيم رو دستمون با اون يکي دست محکم ميزديم روش ميترکيد کلي حال ميکرديم !
.
.
يادتونه قديما موقع پخش فوتبال ميگفتن “کساني که تلويزيون سياه سفيد دارن بازيکناي مثلا پرسپوليس رو به رنگ تيره ميبينن” ؟؟؟
.
.
کيا يادشونه وقتايي که معلم ميخواست سوال بپرسه پاک کنمونو مينداختيم زير ميز که بريم بياريمش و تو تيررس نگاه معلم نباشيم ؟
.
.
بچه که بوديم هرجا خوابمون ميبرد ، صبح توي تخت خودمون بيدار ميشديم …
.
.
شما ?ادتون نم?اد بچه كه بوديم ، روزها رو ميشمرديم تا جمعه برسه تا با ناهار نوشابه بخوريم …
يه شيشهي كامل تو يه ليوان كه تا سرش يخ باشه !
.
.
يادش بخير :
من کارم ، من کارم ، بازو و نيرو دارم ، هر چيزي رو ميسازم ، از تنبلي بيزارم ، از تنبلي بيزارم …
بعد اون يکي ميگفت : اسم من ، انديشه ه ه ه ه ه ، به کار ميگم هميشه ، بي کار و بي انديشه، چيزي درست نميشه ، چيزي درست نميشه !!!
.
.
يادش بخير يکي از بازياي محبوب بچگيمون کارت جمع کردن بود با عکس و اسم و مشخصات ماشين يا موتور يا فوتباليستها يا ضرب المثل يا چيستان …