چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ نيكو 
گنجشکي با عجله و تمام توان به آتش نزديک ميشد و برمي گشت !
پرسيدند : چه مي کني ؟
پاسخ داد : در اين نزديکي چشمه آبي هست و من مرتب نوک خود را پر از آب مي کنم و آن را روي آتش مي ريزم …
گفتند : حجم آتش در مقايسه با آبي که تو مي آوري بسيار زياد است و اين آب فايده اي ندارد !
گفت : شايد نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگامي که خداوند از من مي پرسد : “زماني که دوستت در آتش مي سوخت تو چه کردي ؟” پاسخ ميدهم : هر آنچه از من برمي آمد !