آنه شرلي در طي اعلاميه اي اعلام كرد به ايراني ها هيچ ربطي ندارد كه تكرار غريبانه روزهايم چگونه گذشت ولم كنيد!!!!!
اين نسل قبليا يه جوري به مانگاه ميكنن انگار ما انقلاب كرديم اونا بدبخت شدن!!!!!!والا
معشوقه اي پيداكردم به نام روزگار اين روزها مرا در آغوش خويش سخت به بازي گرفته است.....
خداجونم يه بارresetكن لطفا زندگي خيليا هنگ كرده...
يه وقتايي ديگه حسش نيست غصه بخوري رسما غصه تورو مي خوره
بيب بيب برو كنار خيس نشي اين پيام بارداره يه ماچ آبدار داره تقديم به هاني جوووووونم.
در سه حالت ميتوني براي ديگران مهم باشي1_خوشگل باشي2_پولدار باشي3_بميري
ي روز معلم سركلاس گفت هركي نفهمه بلند شه يه پسره بلند شدوگفت آقا اجاز ه ما نفهم نيستيم فقط خواستيم شما تنها نباشين هه هه ههههههههههههه اي خدا اينقد دوس دارم اينجور وقتا قيافه معلمه رو ببينم اي ي ي خداااااا
بدم مياد از اينايي كه وقتي دارن از طرفشون جداميشن براي آرزوي خوشبختي مي كنن داري ميري برو ديگه فيلم بازي نكن!!!!!!!!!!
تو بچگيم دوس داشتم دكتر بشم بعدشم مهندس الان همين كه نفس بكشم كافيه
زخم هايم به طعنه ميگويند دوستانت چقدر بانمكند
اين روزها عشق را با دست پس ميزنن وبا پا پيش ميكشن حيف از عشق كه زير دست وپاست
چرا وقتي دروغ ميگي ومن لبخندميزنم فك ميكني من خرم خب ي بارم فك كن دارم به خريت تو ميخندم
سلام هاني جون خوبي خوشي سلامتي گلم؟جواب
حوا وقتي زن آدم شد 5 تا شانس آورد :
1- مادر شوهر نداشت
2- خواهر شوهر نداشت
3- هوو نداشت
4- جاري نداشت
5- شوهرش آدم بود !!!
يه روز تو يه تيمارستان …
دکتره مي خواست از بيماراش تست بگيره
يه عکس ماشين ميزاره جلوي همه
ميگه هرکي اين ماشين رو هول داد روشن کرد ميره خونه اش
همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز يک نفر !
دکتره خوشحال شد با خودش گفت اين پس خوب شده …
بهش گفت ببينم تو چرا ماشين رو هل نميدي ؟!
گفت اينا خنگن سويچ دست منه !!!
به غضنفر ميگن سفر حج چطور بود ؟
ميگه عالي ، خيابوناش تميز ، برجاش بلند
ماشينا همه آخرين مدل ، يه جاي ديدني هم داشت
که خيلي شلوغ بود من نرفتم !!!
غضنفر چايي مياره براي مهموناش ولي قند نمي ياره
ميگه به قند بالاي يخچال نگاه کنيد و چاي بخوريد
يه بچه اي ميره تو بهر قنده ، غضنفر ميزنه پشت کله پسره
ميگه : من گفتم چاي با قند بخور نه چاي شيرين !!!
هواپيما داشت سقوط مي کرد
همه داشتند جيغ مي زدند به جز غضنفر !
ازش مي پرسن چرا تو ساکتي ؟!
ميگه : ماله بابام که نيست بذار سقوط کنه !!!
غضنفر کولر خونشون خراب مي شه . به زنش ميگه :
چند دفعه گفتم 5 نفري جلوي کولر نشينيد !!!
به غضنفر ميگن عروسي پسرت کي هست ؟
ميگه : اين دوشنبه نه ، چهارشنبه بعدي !!!
به غضنفر ميگن تو نمي خواي آدم شي ؟!
ميگه من از اين قرتي بازيها خوشم نمياد !
دو نفر نشسته بودن
قاشق قاشق ماست توي رود خونه مي ريختن
غضنفر رد مي شه مي پرسه چيکار مي کنيد ؟!
ميگن داريم دوغ درست مي کنيم
غضنفر ميگه براتون متاسفم …
خب همين کارا را مي کنيد که همه ميگن نمي فهميد …
آخه اين همه دوغ رو کي مي خوره ؟!!!
غضنفر از تاکسي پياده مي شه
درو محکم مي بنده
ميگه نفهم خودتي
راننده ميگه من که چيزي نگفتم
غضنفر ميگه بعدا” که ميگي !!!
قلمراد مي خواسته از همسايه شون نردبون قرض بگيره
با خودش فکر مي کنه ، ميگه : الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدين
شايد همسايه بگه نردبون ما کوتاهه ، يا بگه نردبون ما شکسته ،
يا بگه نردبون رو به يکي ديگه قرض داديم.
خلاصه مي ره دم خونه همسايه در مي زنه
همسايه مياد دم در ميگه : بله بفرماييد…
قلمراد ميگه : برو بابا شما هم با اين نردبونتون !!!