تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
 
+ نيكو 


من اين همه حرف زدم که توهم دايورت کني به طناز؟خودت جواب بده .کادوي منو بده يامن ميدونم باتو!اه اه اه اول قول ميده بعد ميزنه زيرش.آبروي هرچي دختره بردي

خودت خواستي.جيييييييييييييييييييييييييييييغغغغغغغغغغغغغغغغغغ بکشم جيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييغغغغغغغغغغغغغغغغغغ ميکشم.حسابتم ميرسم

پاسخ

ببينم ميخواي چي كني!
+ نيكو 

نوچ نوچ نوچ!چرا خانوم فرگل رو تحويل نگرفتي؟با اون همه ذوق هم پروازي بودنشو اعلام کرد اونوقت تويه خوشامد نگفتي؟فرگل خانوم ببخشش .من ازطرف هانيه ازت معذرت خواهي ميکنم!

بعد اونوقت بهت ميگم بي ادب ناراحت ميشي ودعوا راه ميندازي

پاسخ

ذوق؟!خب هم پروازي بودنشو اعلام كرد!چي ميگفتم!؟
+ نيكو 
نه طناز جون،همون جييييييييييييييييييييييييييييييغغغغغغغغغغغغغ بهتره
+ نيكو 
من رئالي تشريف دارم اما پرس جون ي چيز ديگه س
+ نيكو 

جاااااااااااااااان؟آپ به عنوان کادو؟نوچ نوچ نوچ!تو منو چي فرض کردي؟ميخواي گولم بزني؟کمال همنشين درتو اثر کرده هاااا!(منظورم از همنشين هانيه بود)خسيس شدي!من کادو ميخوام....زود باشيد .باهردوتونم زود بريد واس من کادو بخريد!زود باشيد تاماه محرم شروع نشده.ببينيدچن وقته داريد اين دست اون دست ميکنيد!درضمن آپ رو بذار درکوزه آبشو بنوش.
پاسخ

هههه؟!طناز ببين چي شد!؟
+ نيكو 

نميخواااااااااااااااااام...چرا بخش پسرونه اول باشه؟

اصن من اعتراض دارم؟

دودورودودو دخترا دودورودودو دخترا دودورودودو دخترا

پاسخ

آره منم....فك كنم اون چند نفري كه بين دخترا گفته بودن عيب نداره همون پسر بودن كه به اين اسم فرستادن!
+ نيكو 

سلام خوبي؟سلامتي؟بچه هات خوبن؟خوشن؟سلامتن؟چه خبر؟
پاسخ

سلام....مرسي سلام ميرسونيم همه!شما خوبين!؟
+ نيكو 
گنجشکي با عجله و تمام توان به آتش نزديک ميشد و برمي گشت !
پرسيدند : چه مي کني ؟
پاسخ داد : در اين نزديکي چشمه آبي هست و من مرتب نوک خود را پر از آب مي کنم و آن را روي آتش مي ريزم …
گفتند : حجم آتش در مقايسه با آبي که تو مي آوري بسيار زياد است و اين آب فايده اي ندارد !
گفت : شايد نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگامي که خداوند از من مي پرسد : “زماني که دوستت در آتش مي سوخت تو چه کردي ؟” پاسخ ميدهم : هر آنچه از من برمي آمد !
+ نيكو 
دانشجويي به استادش گفت :
استاد ! اگر شما خدا را به من نشان بدهيد عبادتش مي کنم و تا وقتي خدا را نبينم او را عبادت نمي کنم !
استاد به انتهاي کلاس رفت و به آن دانشجو گفت : آيا مرا مي بيني ؟ دانشجو پاسخ داد : نه استاد ! وقتي پشت من به شما باشد مسلما شما را نمي بينم …
استاد کنار او رفت و نگاهي به او کرد و گفت : تا وقتي به خدا پشت کرده باشي او را نخواهي ديد !
+ نيكو 
دختر کوچک به مهمان گفت : ميخواي عروسکامو ببيني ؟
مهمان با مهرباني جواب داد : بله ، حتما !
دخترک دويد و همه ي عروسکهارو آورد ، بعضي از اونا خيلي بانمک بودن ولي دربين اونا يک عروسک خيلي قشنگ ديگه هم بود …
مهمان از دخترک پرسيد : کدومشونو بيشتر از همه دوست داري ؟ و پيش خودش فکر کرد : حتما اوني که از همه قشنگتره … اما خيلي تعجب کرد وقتي که ديد دخترک به عروسک تکه پاره اي که يک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت : اينو بيشتر از همه دوست دارم !
مهمان با کنجکاوي پرسيد : اين که زياد خوشگل نيست ؟!؟!
دخترک جواب داد : آخه اگه منم دوستش نداشته باشم ديگه هيشکي نيست که باهاش بازي کنه و دوستش داشته باشه ؛ اونوقت دلش ميشکنه …
+ نيكو 

آبجي کوچيکه گفت : زودي يه آرزو کن ، زودي يه آرزو کن !!!
آبجي بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد …
آبجي کوچيکه گفت : چپ يا راست ؟ چپ يا راست ؟
آبجي بزرگه گفت : م م م راست …
آبجي کوچيکه گفت : درسته ، درسته ، آرزوت برآورده ميشه ، هورا … بعد دستشو دراز کرد و از زير چشم چپ آبجي مژه رو برداشت !
آبجي بزرگه گفت : تو که از زير چشم چپ ورداشتي ؟!؟!
آبجي کوچيکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت : خوب اشکال نداره … دستشو دراز کرد و يه مژه ديگه از زير چشم راست آبجي برداشت و گفت : ديدي ؟ آرزوت ميخواد برآورده شه ، ديدي ؟ حالا چي آرزو کردي ؟؟؟
آبجي بزرگه گفت : آرزو کردم ديگه مژه هام نريزه …
بغض عجيبي روي صورت هر سه تاشون نشست ؛ آبجي کوچيکه ، آبجي بزرگه و پرستار بخش شيمي درماني !

آخيييييييي بميرم براش

خدايا همه ي مريضاروشفابده

+ نيكو 

اين بچه هاي جديد چي ميفهمن از زندگي؟ چي حاليشونه ؟
.
وقتي يه دست گل کوچيک تو خيابون نزدن…
.
تا حالا با توپ دولايه که لايش گشاد باشه بازي کردن ببينن از راگبي سخت تره ؟
.
تا حالا از اين توپ دولايه سفتا خورده تو رونشون حس کنن پاشون قطع شده ؟
.
تا حالا توپشون رو شوتيدن زير ماشين گير کنه بگه فيسسسس بعد همه بچه ها فحششون بدن ؟
.
تا حالا توپشون افتاده تو جوب آب ببره دوپا برن تو جوب بيارنش ؟
.
تا حالا توپشون افتاده خونه همسايه، تک بيارن کي بره زنگ بزنه ؟
.
تا حالا توپ دولايه پيدا کردن از خوشحالي تا خونه روپايي بزنن ؟
.
تا حالا شده تو راه بقالي واسه خريد توپ پلاستيکي قرمز و سفيد پول رو گم کنن، اونوقت همونجا بشينن گريه کنن ؟
.
ميدونن تو گل کوچيک گل زير طاق حکم تشرف به درگاه حق تعالي رو داشت ؟
.
ميدونن ليگ محله از بوندس ليگا مهمتر بود ؟
.
ميدونن يعني چي ساعتها پشت تيردروازه بزرگترا وايسادن تا بازيشون بدن يعني چي ؟
.
ميدوني دعوت بچه هاي محله بغلي واسه يه سه گله، کم از يک لشگر کشي ناموسي نداشت ؟
.
دريبل تو گل مي دونن چيه ؟ سانتر از جناحين تو يه کوچه 6 متري ديدن ؟
.
اصلا ميدونن آقاي اسماعيل آبادي چطوري توپ جر ميداد ؟
.
شوت يه ضرب ميدونن چيه ؟ دور نزديک مي فهمن کنايه از کدام ضربه بوده ؟
.
يه تيکه تو گل مي دونن کي جايگزين پنالتي ميشه ؟
.
يه پا ثابت موقع پنالتي ميدونن اشارت به کدام پا داره ؟
.
تا حالا ژست دو پا ثابت موقع پنالتي گرفتن ؟
.
تا حالا موقع حمله به سمت دروازه با صداي بلند آهنگ فوتباليستها خوندن ؟
.
ميدونن داشتن تور دروازه براي گل کوچيک يه آپشن حساب ميشد و مخصوص مايه دارا بود ؟

اينم مخصوص قديمياکش رفتم

+ نيكو 
يادش بخير دبستان که بوديم هرچي ميپرسيدن و ميمونديم توش، ميگفتيم ما تا سر اينجا خونديم…
.
.
يادش بخير صفحه هاي خوشنويسي تو کتاب فارسي سال سوم رو…
+ نيكو 
يادش بخير يک تکه ابر بوديم، بر سينه ي آسمان، يک ابر خسته ي سرد، يک ابر پر ز باران
.
.
يادش بخير چيپس استقلال رو از همونايي که تو يه نايلون شفاف دراز بود و بالاش هم يه مقوا منگنه شده بود، چقدرم شور بود ولي خيلي حال ميداد.
.
.
يادش بخير؛ يک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستيکي صورتيا مي پوشيدن که دورش پشمالوهاي سفيد داشت.
.
.
يادش بخير خانواده آقاي هاشمي رو که ميخواستن از نيشابور برن کازرون، تو کتاب تعليمات اجتماعي
+ نيكو 
يادش بخير صفحه چپ دفتر مشق رو بيشتر دوست داشتيم، به خاطر اينکه برگه هاي سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولي سمت چپي ها نو بود…
.
.
يادش بخير آرزومون اين بود که وقتي از دوستمون مي پرسيم درستون کجاست، اونا يه درس از ما عقب تر باشن.
.
.
يادش بخير براي درس علوم لوبيا لاي دستمال سبز ميکرديم و ميبرديم سر کلاس پز ميداديم.
.
.
يادش بخير دفتر پرورشي با اون نقاشي ها و تزئينات خز و خيل…
.
.
يادش بخير برگه هاي امتحاني بزرگي که سر برگشون آبي رنگ بود و بالاي صفحه يه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن…
 <    <<    11   12   13   14   15    >>    >