mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
 
+ نيكو 
يادش بخير بچه که بوديم به آهنگها و شعرها گوش ميداديم و بعضي ها رو اشتباهي ميشنيديم و نمي فهميديم منظورش چيه، بعد همونطوري غلط غولوط حفظ ميکرديم.
.
.
يادش بخير تو دبستان سر کلاس وقتي گچ تموم ميشد، خدا خدا ميکرديم معلم به ما بگه بريم از دفتر گچ بياريم…
.
.
يادش بخير با مدادتراش و آب پوست پرتقال، تار عنکبوت درست مي کرديم.
.
.
يادش بخير خانوم اجازهههههههه سعيدي جيش کرددددددد.
.
.
يادش بخير بچه که بوديم وقتي ميبردنمون پارک ميرفتيم مثل مظلوما مي چسبيديم به ميله ي کنار تاب، همچين ملتمسانه به اونيکه سوار تاب بود نگاه ميکرديم که دلش بسوزه پياده شه ما سوار شيم، بعدش که نوبت خودمون ميشد ديگه عمرا پياده مي شديم.
.
.
يادش بخير پاکن هايي که يه طرفش قرمز بود يه طرفش آبي، بعد که با طرف آبيش مي خواستيم خودکارو پاک کنيم، هميشه آخرش يا کاغذ رو پاره ميکرد يا سياه و کثيف مي شد.
.
.
يادش بخير از جلو نظاااااااام…
.
.
يادش بخير اون قديما هر روزي که ورزش داشتيم با لباس ورزشي مي رفتيم مدرسه، احساس پادشاهي مي کرديم که ما امروز ورزش داريم، دلتون بسوزه.
+ نيكو 
يادش بخير اون موقعي که شلوار مکانيک مد شده بود و همه پسرا ميپوشيدن …
.
.
بچگيا تفريحمون اين بود که وقتي جوراب مي پوشيديم و پامو روي فرش مي کشيديم و به يه نفر ديگه دست ميزديم تا جرقه بزنه !!!
.
.
يادش بخير قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعد از ظهر شروع ميشد ، اول بيست دقيقه عکس يک گل رز بود با آهنگ بعد اسامي گمشدگان بود با عکساشون که وحشتي توي دلمون مينداخت که اين بچه ها چه بلايي سرشون اومده ؟
آخر برنامه هم نقاشي هاي فرستاده شده بود که همش رنگ پريده بود و معلوم نبود چي کشيدن … تازه نقاشي هارو يه نفر با دست ميگرفت جلوي دوربين ، دستش هم هي ميلرزيد !
آخرش هم : تهران وليعصر خيابان جام جم ساختمان توليد طبقه دوم ، گروه کودک و نوجوان …
+ نيكو 
يادش بخير يه برگ از درخت ميکنديم ميذاشتيم رو دستمون با اون يکي دست محکم ميزديم روش ميترکيد کلي حال ميکرديم !
.
.
يادتونه قديما موقع پخش فوتبال ميگفتن “کساني که تلويزيون سياه سفيد دارن بازيکناي مثلا پرسپوليس رو به رنگ تيره ميبينن” ؟؟؟
.
.
کيا يادشونه وقتايي که معلم ميخواست سوال بپرسه پاک کنمونو مينداختيم زير ميز که بريم بياريمش و تو تيررس نگاه معلم نباشيم ؟
.
.
بچه که بوديم هرجا خوابمون ميبرد ، صبح توي تخت خودمون بيدار ميشديم …
.
.
شما ?ادتون نم?اد بچه كه بوديم ، روزها رو ميشمرديم تا جمعه برسه تا با ناهار نوشابه بخوريم …
يه شيشهي كامل تو يه ليوان كه تا سرش يخ باشه !
.
.
يادش بخير :
من کارم ، من کارم ، بازو و نيرو دارم ، هر چيزي رو ميسازم ، از تنبلي بيزارم ، از تنبلي بيزارم …
بعد اون يکي ميگفت : اسم من ، انديشه ه ه ه ه ه ، به کار ميگم هميشه ، بي کار و بي انديشه، چيزي درست نميشه ، چيزي درست نميشه !!!
.
.
يادش بخير يکي از بازياي محبوب بچگيمون کارت جمع کردن بود با عکس و اسم و مشخصات ماشين يا موتور يا فوتباليستها يا ضرب المثل يا چيستان …
+ نيكو 
يادش بخير بچه که بوديم از اين فرفره کاغذيا درست ميکرديم و ميدويديم تا بچرخه ؛ بعضي وقتا هم که ديوارو نميديديم و با سر ميرفتيم توي ديفال …
.
.
“بي سرو صدا ، وسايلتونو جمع کنين با صف بيايد بريد توو حياط ؛ معلمتون نيومده”
يکي از ناگهاني ترين و سورپرايز کننده ترين جملات دوران مدرسه …

.
.
شما يادتون نمياد اونوقتا شعر “قسم به اسم آزادي” از تلويزيون پخش ميشد باهاش غلط غلوط ميخونديم تا ميرسيد به جاي “همه به پيش … به يکصدا …”
يه دفعه به تقليد از خواننده هاش اوج ميگرفتيم و با شور داد ميزديم “جامدادي عزيز ما” !
.
.
يادش بخير قديما تلويزيون که کنترل نداشت يکي مجبور بود پايين تلويزيون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه …
.
.
يادش بخير ، اون قديما وقتي چسب نواري کم مياورديم از جلد کتابامون مي کنديم …
.
.
مامانم که شيشه پاک کن ميخريد ، لحظه شماري ميکردم تا اون ماده ي داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازي کنم …
اين بلند مدت ترين برنامه ريزي بود که تو بچگي انجام ميدادم !!!
.

+ نيكو 

فقط ميتونم بگم عجب روزگاري داشتيم … يادش بخير !!!
.
جمعه يعني تلويزيون سياه سفيد 21 اينچ پارس ، گزارش هفتگي ، بوي نم ، مشق هاي ننوشته …
اين تعريف از جمعه هيچوقت از سرم بيرون نميره !
.
.
يکي از وحشتناک ترين لحظه هاي دوران مدرسه اين بود که صبح دير برسي مدرسه و ببيني هيچ کسي توي حياط نيست …
.
.
يادش بخير :
گل گل ، گل اومد ، کدوم گل ؟ همون که رنگارنگاره براي شاپرکها يه خونه قشنگه ! کدوم کدوم شاپرک ؟ همون که روي بالش خالهاي سرخ و زرده ، با بالهاي قشنگش ميره و برميگرده ، ميره و برميگرده … شاپرک خسته ميشه … بالهاشو زود ميبنده … روي گلها ميشينه … شعر ميخونه ميخنده !!!
.
.
شما يادتون نمياد ، دبستان که بوديم وقتي معلممون ميگفت “يه خودکار بديد به من” ؛ زير دست و پا همديگه رو له و لورده ميکرديم تا زودتر برسيم و معلم خودکار ما رو بگيره …
+ فرگل 
سلام منم هم پروازي ام
+ نيكو 

طناز جون تو خودت وب داري؟البته ايروني
+ طناز 
هاني جون ونيکو جون راستي شما باسلونايين يا رئال مادريدي؟
پاسخ

من بارساييم شديد!
+ طناز 


راستي عزيزم گفتم به عنوان کادو يه اپ جديد کن اگه وقت نداري تا خودم برات مطالبشو ارسال کنم يا اصلا اگه ميخواي ادرس يه سايت توپ باحال و بهت بدم

هم؟؟

پاسخ

زحمت ارسالشو ميكشي گلم!؟ببخش!
+ طناز 
اصن من ديگه چيزي نميگم!
+ طناز 
قبل از ازدواج
پسر: بالاخره موقعش شد. خيلي انتظار کشيدم.
دختر: مي‌خواي از پيشت برم؟
پسر: حتي فکرشم نکن!
دختر: دوسم داري؟
پسر: البته! هر روز بيشتر از ديروز!
دختر: تا حالا بهم خيانت کردي؟
پسر: نه! براي چي مي‌پرسي؟
دختر: منو مي‌بوسي؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو مي‌زني؟
پسر: ديوونه شدي؟ من همچين آدمي‌ام؟!
دختر: مي‌تونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزيزم!

بعد از ازدواج
کاري نداره! از پايين به بالا بخون !
+ طناز 

نه بابا چي شد ديگه مسلمون نباشم؟!

مريم جون فقط محل نده تا جايي هم که ميتوني غير مستقيم ضدحال بزن وتيکه بنداز ببين طرف چه طور ميسوزه

حله؟

+ طناز 
اعتماد به نفسم که بالا هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
+ طناز 

من بگم کادو بهش چي بديم

به عنوان کادو يه اپ جديد کن

خوبه؟يا بازم جيييييييييييييييييييييييييييييييغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ؟

+ نيكو 

بروز شو بروز شو بروز شو بروز شو بروز شو بروزشو بروز شو بروزشو بروزشو بروزشو بروزشو بروز شو بروز شو بروز شو

حالاهم عمل کن وهم بگو چه فرقي بين اين (بروز شو)هاوجود داره

پاسخ

ميشه نفهمم؟!فاصله س ديگه!
 <    <<    11   12   13   14   15    >>    >