چگونه است که انسان
عوض نميشودعوضي ميشود!کاش انسان نباشمکه ريشه شان در هيچ فرو ميرودوگلوگاهشان از افيون دروغ لبريز استبيزارم از عشق که براي فريب زاده شدوبه تنهايي چشمانم خنديدنبودن را مي سرايم که ديگر توان بودنم نيستاينجا مترسک ها همه کلاغندوتنها مرگ است که دروغ نميگويد!!!